پزشک محلهای در تهران که تا ۱۰۰ سالگی عاشق بود | ... او عاشق بود و مردم دار
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۱۱۷۵۸
همشهری آنلاین: گاهی اهمیت برخی رویدادهای اجتماعی آن قدر جامعه را دستخوش هیجان می کند که از توجه ما نسبت به وقایع مهم پیرامونی مان می کاهد؛ مرگ تاثر برانگیز دکتر سید علی نقی جنابی پزشک محله دهکده ونک از این دست وقایع است که متاثر از حوادث اخیر، کمتر مورد توجه اهالی این محله قرار گرفت. او پنج شنبه، ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ در ۹۶ سالگی چشم از جهان فرو بست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
من از سال ۱۳۶۶ (حدود ۳۵ سال پیش) که ساکن ده ونک شدم، بارها برای معالجه بیماری هایی که عمدتا در ناحیه گوش و حلق و بینی عارض می شد، نزد روان شاد جنابی رفتم و یا برای تزریق انواع آمپول و سرم به بخش تزریقات مطب ایشان مراجعه می کردم.
بد نیست در همین جا یادی کنیم از مرحوم علوی، که از تزریقات چی های زبده و بذله گویی بود که سالیانی در اتاق مجاور دکتر به امور بیمارانی که نیاز به تزریق داشتند، اشتغال داشت. از ویژگی های مرحوم علوی در حوزه کاری اش این بود که وقتی بیمار، به اتاق تزریقات مراجعه می کرد، به محض این که با خوش رویی و شوخ طبعی او مواجه می شد، استرس ناشی از درد و سوزش تزریق را به فراموشی می سپرد. (روحش شاد)
اما از یاد دکتر مردم دار محله دور نشویم؛ انصافا او در زمره پزشکانی بود که به سوگندنامه بقراط وفادار بود، به گونه ای که هیچ گاه در افواه سعایت و گلایه ای راجع به او شنیده نشد؛ دست کم من نشنیدم.
دکتر جنابی، در معاینات بالینی دقیق و در تشخیص، حاذق بود. او در نخستین مواجهه با دردمندان، عموما رنگ و بارِ زبان آن ها را مورد مداقه قرار می داد، گویی از این طریق نشانه های بیماری بر او آشکار می شد.
جنابی، در برخورد با بیماران جدی بود و گاهی بنا به اقتضای شرایط بیماران، تندخویی هایی نیز از او سر می زد که به نظر می رسید از الزامات شیوه درمانی آن مرحوم بود.
به تواتر شنیده بودم از بیمارانی که بیمه نبودند و توانایی مالی نیز نداشتند، نه تنها وجهی دریافت نمی کرد، که وجه داروی آن ها را نیز پرداخت می کرد. ارزش اخلاقی این رفتار او وقتی برجسته می شد که این رفتار خیرخواهانه را در گمنامی به انجام می رساند.
دکتر جنابی، در تمام سال هایی که خدمات پزشکی خود را بی دریغ به تن رنجور ساکنان محله ونک عرضه می کرد، به فردی وقت شناس و منظم شهره بود، تا آن جا که به گفته یکی از کسبه محل، می شد ساعت خود را با آمد و شد او تنظیم کرد.
پزشک محله ما در اوج همه گیری کرونا، لحظه ای از طبابت بیماران تنفسی و عفونی دریغ نورزید. در مقابل، خدمات ارزنده او به مبتلایان کووید-۱۹ به ویژه در وضعیت قرمز، از نظر خانواده ها دور نماند و در آئین هایی که به همین منظور در ده ونک برپا شد، فداکاری های دکتر جنابی و همکار ایشان در بخش تزریقات مورد تکریم و تجلیل اهالی ده ونک قرار گرفت.
باری، شانس با دکتر جنابی تا آن جا یار بود که او تا واپسین روزهای حیات پرثمرش گرفتار بستر بیماری نشد و تا ۱۲-۱۰ روز پیش از فوت، در مطب اش حضور موثر داشت.
این که شوق او به طبابت در آستانه ۱۰۰ سالگی ناشی از عشق دکتر به مردم بود یا حرفه پزشکی، پرسشی است که پاسخ آن در اصل ماجرا بی تاثیر است. او عاشق بود؛ همین.
امید آن که مشی و مرام دکتر جنابی در امر طبابت، به الگویی برای نسل جوان پزشکان ایران زمین تبدیل شود.
"گنج زری بود در این خاکدان
کو دو جهان را به جوی میشمرد
قالب خاکی سوی خاکی فکند
جان خرد سوی سماوات برد"
مولانا
روحش شاد و آرام
کد خبر 709410 برچسبها خبر مهم پزشکیمنبع: همشهری آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۱۱۷۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عاشق شعر عالمگیر ایران هستم/ بهترین سوغاتی از نمایشگاه کتاب تهران
طالب آذرخش گفت: عاشق شعر عالمگیر ایران هستم و همچنین ادبیات معاصر فارسی را نیز دوست دارم. من از نمایشگاه کتاب تهران بازدید کرده و کتابهای شعر شاعران معاصر ایرانی را برای دوستانم سوغاتی بردم.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، طالب آذرخش شاعر ملی تاجیکستان (با تخلص آذرخش) و سردبیر نشریه «پیام سغد» است. تاکنون به قلم او کتابهای بسیاری به خط سیریلیک در تاجیکستان منتشر شده است. اثری هم به نام «دیوان عشق» به خط فارسی و سیریلیک دارد که گلچینی از آن توسط انتشارات خردگان در تهران با عنوان «چشم، جانم، چشم...» منتشر شده است.
او بسیار تاکید دارد که آثارش به خط سیریلیک و فارسی منتشر شوند تا کسانی که در تاجیکستان با خط فارسی آشنایی ندارند با آن آشنا شوند و فرصتی برای مقایسه پیدا کنند. همچنین برخی اشعارش نیز در چند نشریه در تهران منتشر شده است. در چندین کنگره و همایش در تهران، تبریز، اصفهان و شیراز شرکت کرده و به قول خودش این «شهرهای عزیز» را دوست داشته است.
طالب آذرخش سابقه حضور در محافل ادبی بسیاری در ایران را دارد و کتاب شعر را بهترین سوغات از ایران میداند. آذرخش درباره سابقه حضورش در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گفت: خوشبختانه تجربه حضور در نمایشگاه کتاب تهران را دارم که برایم بسیار جالب بود. همچنین در چندین محفل فرهنگی از جمله محفل جشنواره فضولی نیز شرکت داشتهام.
وی افزود: نمایشگاه کتاب تهران یک بازار بزرگ کتاب است. یکباری که حضور داشتم از صبح تا عصر نتوانستیم حتی نصف نمایشگاه را هم ببینیم. من از حضور در این نمایشگاه که به عنوان یک فروشگاه بزرگ کتاب به نظر میرسد بسیار شاد و مسرور شدم. کتابهای جالبی در این نمایشگاه دیدم.
آذرخش ادامه داد: در نمایشگاه کتاب تهران، کتابهای ادبیات کلاسیک را که سالها آرزوی دستیابی و مطالعهشان را داشتم پیدا کردم. با ناشران گوناگونی که آثار شعرای بزرگ مثل حافظ، سعدی، فردوسی و ... را منتشر کردهاند، گفتگو کردم. وقتی هم که به تاجیکستان بازگشتم کتابهای جیبی این شاعران را به عنوان سوغات برای دوستانم آوردم.
این شاعر فارسیسرا در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که به ادبیات معاصر ایران بسیار علاقهمند است، گفت: نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، محل آشنایی من با آثار معاصر ادبیات ایران بود. من عاشق شعر و خصوصا شعر عالمگیر ایران هستم. با شعر معاصر ایران هم آشنایی دارم. آثار شاعرانی همچون شهریار، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)، شاملو و ... در تاجیکستان شناخته شده است. از اینکه در نمایشگاه کتاب تهران بدون واسطه و به راحتی به این کتابها دسترسی داشتم موجب خشنودیام بود.
آذرخش همچنین با اشاره به این نکته که گویش تاجیکستانیها و ایرانیها باهم تفاوتی ندارد، ادامه داد: ما یک زبان داریم. شعر معاصر ایران و شعر معاصر تاجیکستان یک زبان دارد که همان زبان رودکی، خیام و حکیم فردوسی است. ما همان چیزی را که شما میخوانید، میخوانیم. البته در حوزه شعر معاصر ایران شعرهایی هم هست که به لهجه تهرانی یا شیوههای متفاوت است. اما همه اینها به زبان فردوسی و حافظ است. ما امروز شعری که در شاهنامه میخوانیم در شعر معاصر تاجیک هم میبینیم.
وی اضافه کرد: وقتی از ادبیات ایران حرف میزنیم، تفاوتی بین ایران و تاجیکستان نمیبینیم. فقط یک ادبیات فارسی در میان است. حتی ادبیات معاصر ایران هم در تاجیکستان شناخته شده است. بسیاری از آثار رماننویسان معاصر در تاجیکستان منتشر شده است. اما در تاجیکستان شاعران ایرانی بیشتر مورد اقبال عموم قرار گرفتهاند. من در اخبار دیده بودم که یکی از کتابهای فاضل نظری در یک فروشگاه در تهران، فروش چند هزار جلدی داشته است. این کتاب در تاجیکستان هم به زبان سیریلیک برگردانده شده است و غزلهای او علاقمندان خاص خودش را دارد. من سردبیر مجله «پیام سغد» در تاجیکستان هستم. ما در هر شماره از مجله شعری از همزبانان ایرانی یا افغانستانی را چاپ میکنیم. من تاکید میکنم که شعر همزبان خود را منتشر میکنیم نه شعر ادبیات ایران یا افغانستان را.
آذرخش در بخش دیگری از این گفتگو به نقش نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در بهبود دیپلماسی فرهنگی میان دو کشور ایران و تاجیکستان اشاره کرد و ادامه داد: خیلی خوب میشد اگر نمایشگاهی مانند نمایشگاه کتاب تهران در کشورهای فارسیزبان یعنی افغانستان و تاجیکستان هم میداشتیم. چون در افغانستان و تاجیکستان نمایشگاههای صنعتی و اقتصادی مشترک و غیرمشترک بسیاری برگزار میشود، اما نمایشگاه کتاب نداریم. نکته دیگر این است که خیلی خوب میشد اگر در نمایشگاه کتاب تهران مکان معینی وجود داشت تا خوانندگان با ادیبان، نویسندگان و ناشران گفتگو و دیدار داشته باشند. من خیلی علاقهمندم که آثار شاعران تاجیکستانی در نمایشگاه کتاب تهران معرفی شود و در معرض دید و خرید عموم قرار گیرد. ما میتوانیم کتابهایی منتشر کنیم که یک طرف آن خط فارسی و طرف دیگر آن خط سیریلیک باشد. این موضوع به آموزش زبان فارسی کمک خواهد کرد، چون تاجیکستانیها حتما باید خط فارسی را یاد بگیرند. آشنایی با خط فارسی باعث میشود که از گذشته خود آگاه شوند و آینده خود را ببینند. البته اگر خوانندگان ایرانی هم با خط سیریلیک آشنا شوند خیلی خوب میشود.
وی در پایان در پاسخ به این سوال که «چرا با وجود پیوندهای فرهنگی و زبان مشترک میان ایران و تاجیکستان، ارتباطات فرهنگی محدودی میان دو کشور وجود دارد؟» گفت: فکر میکنم سرحدات و مرزهای جغرافیایی دلیل این موضوع باشد. اخیرا قابلیتی ایجاد شد و در فضای مجازی صفحاتی پدید آمد که خوانندگان، ادیبان و شاعران ایرانی و تاجیکی با یکدیگر در تعامل باشند و مثلا یک شاعر تاجیکستانی بتواند با خواننده ایرانی طرف گفتگو قرار گیرد. چون تاجیکستانیها هم به زبان فارسی سخن میگویند. فقط لازم است که با زبان فارسی آشنایی داشته باشند تا بتوانند از آثار شاعران ایرانی استفاده کنند. اگر رفتوآمد این محافل ادبی بیشتر شود شاهد نتایج بهتری هم خواهیم بود. همچنین ارسال کتابهای تاجیکستانی به ایران و بالعکس میتواند عامل مهمی برای تقویت این پیوندها باشد.
سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت (۱۴۰۳) در محل مصلی امام خمینی (ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار میشود.